نقد و بررسی سریال لویی

برای سفارش تبلیغات کلیک کنید
برای سفارش تبلیغات کلیک کنید
برای سفارش تبلیغات کلیک کنید


Louie (لویی)
    ----۲۰۱۰ --- کمدی،درام ---۲۲ دقیقه


( 6 رأی )

خالق : Louis C.K.

بازیگران : Louis C.K., Hadley Delany, Ursula Parker

خلاصه داستان : داستان سریال درباره زندگی روزمره لوییس سی.کِی است. هر قسمت ماجرای مربوط به خودش را دارد و لویی قصه ما سعی می‌کند با زبان طنز مشکلات، نواقص و هرج و مرج های زندگی انسان امروزی رو به تصویر بکشد و…

 
www.naghdefarsi.com/images/stories/rooz/12/logo-trans.png    

media/kunena/attachments/1598/Louie.jpg

نقد و بررسی فصل چهارم

منتقد: هَنک اِستووِر (Washington Post) - امتیاز ۱۰ از ۱۰

سریال لوئیِ شبکه ی FX که دوشنبه شب بعد از وقفه ای طولانی به تلویزیون بازگشت مثال خوبی از این است که تلویزیون های خصوصی به چه حالتی در می آیند اگر هر کسی که در آن ها نقشی دارد ( به همراه بینندگان) به جای این که مدل های قدیمی این رسانه و ژانرهای قابل پیش بینی و آشنا را به کار گیرد از بهترین انگیزه ها و اهداف خلاقانه ی خود پیروی کند. با این که لوئی اغلب بامزه است دیگر به سختی می توان آن را یک سریال کمدی نامید .[این سریال] درباره ی زندگی خصوصی و تلاش های شخصیِ یک کمدینِ مشغول به کار و پدر مطلقه ی دو دختر به تهیه کنندگی ، نویسندگی و کارگردانی لوئیس سی کی است که ورژنی از خودش را به عنوان شخصیت اصلی ارائه می دهد. لوئی بیشتر سریالی درباره ی وضعیت بشری است که از نگاه تیزبین و بدبینانه ی یک بی عرضه ی ۴۶ ساله روایت می شود که در دنیایی که روز به روز خودخواهانه تر و ناراضی تر به نظر می رسد با مشکلات اجتماعی مواجه می شود. از زمان آغاز سریال لوئی در سال ۲۰۱۰ تا به امروز این سریال تجربی تر شده ، پیرنگ در آن کمرنگ تر شده است و [سریال] خط اصلی داستانی اش را به خاطر داستان های کوتاهی که بعضا ربطی به هم ندارند کنار می گذارد. همانند استفاده ی ماهرانه اش از موسیقی متن جاز به لوئی میتوان به عنوان یک الگوی ملودیک بلند (riff) پیرامون فناپذیری نگاه کرد. از فصل سوم این الگو چنان اوج گرفت – و از سوی منتقدان تحسین شد – که بعضا خیلی شبیه ویژگی فردی و تمایلات خالقش شد ؛ سریال عالی باقی ماند اما گاهی اوقات همانند تزی پیرامون موضوع ِ دلسوزاندن برای خود بود. برای تاکید بر توانایی همیشگی این سریال در سر پا شدن دوباره باید گفت که اپیزودهای جدید لوئی برای طرفدارانش به شکلی غیر مستقیم یادآور فصل اول است و ارزش های سریال را مورد تاکید بیشتری قرار می دهد. سر و صداهای اطراف به شکلی خنده آور خواب عمیق لوئی را بر هم می زنند، یک بازی پوکر با دوستان کمدین لوئی تبدیل به گفتگویی اهانت آمیز می شود و کافی شاپی پر از افراد ۲۰-۳۰ ساله هم هست که آنقدر سرگرم صفحه ی موبایلشان هستند که بدون قصد به در و دیوار و یکدیگر برخورد می کنند. نظریات لوئی درباره ی پیر شدن و نهایتا مرگ هم هرگز حذف نمی شوند چه در لحظه ای که در مترو وحشت زده شده یا در مواجهه ای عجیب و غریب و رمانتیک در همپتون و چه در کمر درد ناگهانی اش( و [حضور] یک دکتر غیرقابل همذات پنداری با بازی چارلز گرودین که از درمان او خودداری می کند.) در یکی از صحنه های عالی استندآپ کمدیِ لوئی در Comedy Cellar او این سوال را که چرا مردم همیشه می پرسند بعد از مرگ چه اتفاقی می افتد را مطرح می کند. لوئی می گوید :" در واقع چیزهای زیادی بعد از این که می میرید اتفاق می افته – فقط هیچ کدومشون شامل شما نمیشه. شما دیگه هیچ چیز نیستید اما همه جور اتفاقی می افته ... مسابقه سوپربال هر ساله برگزار میشه ... و سگی هم هست که یه فریزبی رو بگیره..." از آن جایی که سریال خود را در کاوش آزاد یافته ، لوئیس سی کیِ واقعی محبوبیتش به عنوان یک منتقد اجتماعی بیشتر می شود. بیشترِ حضورِ او در تاک شوها به سرعت در رسانه ها پخش شده است چرا که حرفی پرمعنی برای زدن داشته است؛ اغلب هشداری پرافسوس درباره ی وابستگی ما به تکنولوژیِ شخصی ، حواس پرتی و قطع ارتباط همیشگی و عدم توانایی ما در خاموش کردن وسایل الکترونیکی و به جریان انداختن زندگیِ واقعی. لوئی می توانست به یک سخنرانی بی سر و ته درباره ی این موضوعات تبدیل شود ولی اینطور نشده است. این سریال پیام خالق و ستاره اش را با پرداختن به سنگینی و بی منطقی ارتباطات بشری منتقل می کند. لوئی در سکوت های زجرآور و تلخ خوب عمل می کند اما در مکالمه های طولانی هم بی نقص است. به نظر می رسد فصل چهارم سریال لوئی به طرزی عجیب گفتمان – یا حتی بحثی – با سریال موردتوجه لنا دانهم از شبکه HBO به نام « دختران» برقرار کرده است. در حالی که هانا هوروث در بسیاری از موقعیت ها به سوی خراب کردن برخوردهایش با نیویورک و مردمانش گام برمی دارد ، به نظر می رسد کاراکتر لوئی هم در حال گذراندن حبس ابدی شامل موقعیت های ناخوشایند و نارضایتی از زندگی شهری است. هر دوی آن ها دارند این کار را انجام می دهند منتها از دو طیف متفاوت؛ هانا با خودشیفتگی ای که از بی تجربگی او نشات می گیرد عمل می کند و لوئی با خودشیفتگی همراه با افسوس و نادیده انگاشته شدنِ میانسالی .همچنین لوئی و هانا هر دو بدون زیباییِ آنچنانی و کمبود جدی اعتماد به نفس توانایی انجام رفتارهای به شدت زشت و خودخواهانه در مقابل دیگران را دارند. « دختران» سعی دارد به ما بگوید که این رفتار عادی است و به نوعی بخشی از پروسه ی تبدیل شدن به یک بزرگسال را تشکیل می دهد اما لوئی مدام به ما می گوید که این رفتار اغلب غیرقابل توجیه است. لوئی در یک اپیزود در حالی که نگرانی هایش در مورد دخترانش را توضیح می دهد می گوید: " من وقتی مسئولیتم رو به عنوان یک پدر ایفا کردم که اون ها بتونن یک روز به یه شهر دیگه برن و یه حساب بانکی ، آپارتمان و شغل داشته باشند." به عبارت دیگر او می خواهد آن ها نوجوانانی مستقل بار بیایند و مشکلات روزمره ی زندگی را بیش از حد بزرگ نشمارند. پس بسیاری از درس هایی که لوئی در اجراهای کمدی یا در برخوردش با دیگران منتقل می کند همان دارویی است که هانا شدیدا نیازمند آن است. لوئی به او خواهد گفت که زندگی خیلی از چیزی که هانا تصور می کند کوتاه تر است. لوئی همچنین در خصوص جنسیت و روابط به وضوح حرفش را می زند و گاهی اوقات تاحدی دردناک ولی روشنگر پیش می رود. در یکی از اپیزودها او موافقت می کند که با ونسا ( سارا بیکر) – پیشخدمتی که به نظرش جذاب نیست – قراری بگذارد.در نهایت گفتگوی آن ها به این که چرا مردان دگرجنسگرا – حتی مردان چاقی مثل لوئی – با قرار گذاشتن با زنانِ دچارِ اضافه وزن مشکل دارند ختم می شود. این صحنه به شدت صادقانه و مثل ( یا حتی بهتر از ) نمایش «خوک چاق» اثر نیل لابوت پیرامون همین موضوع است. وقتی زنی که با لوئی قرار گذشته درباره وزنش حرف می زند لوئی بلافاصله به او می گوید که او چاق نیست ؛ به نحوی که همه مردان یاد گرفته اند که بگویند. این باعث سردی رفتار او می شود.زن می گوید: " این خیلی ناامیدکنندست لوئی. می دونی بدترین حرفی که به یه دختر چاق می تونی بزنی چیه؟ این که بهش بگی چاق نیست." این صحنه یک مثال از بهترین صحنه های سریال لوئی است. گفتگویی عالی و صادقانه که می تواند جایش را در میان انبوه مطالب وبلاگ های پست فمینیستی و یا مقالات و سخنرانی های جدید پیرامون اعتماد به نفس و ارزش قائل شدن برای خود در برنامه ی بنیاد بیماران ام اس که هفته پیش توسط Gabourey Sidibe ( بازیگر) و Amy Schumer ( کمدین ) برگزار شد پیدا کند . این راهِ طولانی ای است که یک سیتکام نیم ساعته درباره یک کمدین افسرده و مشکلات روزمره اش می پیماید. خوب است که می بینیم سریال لوئی سعی دارد آستانه تحمل ما را بالا ببرد.

اختصاصی نقد فارسی

مترجم: Taraneh 92

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل (از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی) بدون ذکر دقیق کلمات "منبع: سایت نقد فارسی" ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

نویسنده:

تاریخ: جمعه 21 شهریور 1393 ساعت: 17:32

نظرات(0)

تعداد بازديد : 401

به این پست رای دهید:

بخش نظرات این مطلب


کد امنیتی رفرش

آمار

آمار مطالب آمار مطالب
کل مطالب : 2011
کل نظرات : 120
آمار کاربران آمار کاربران
افراد آنلاین : 4
تعداد اعضا : 8
آمار بازدیدآمار بازدید
بازدید امروز : 77
بازدید دیروز : 640
ورودی امروز گوگل : 0
ورودی گوگل دیروز : 5
آي پي امروز : 25
آي پي ديروز : 230
بازدید هفته : 77
بازدید ماه : 10,785
بازدید سال : 53,476
بازدید کلی : 1,678,104
اطلاعات شما اطلاعات شما
آی پی : 3.137.157.70
مرورگر : Safari 5.1
سیستم عامل :
امروز : دوشنبه 31 اردیبهشت 1403

ورود کاربران


رمز عبور را فراموش کردم ؟

عضويت سريع

نام کاربری :
رمز عبور :
تکرار رمز :
موبایل :
ایمیل :
نام اصلی :
کد امنیتی :
 
کد امنیتی
 
بارگزاری مجدد

امکانات جانبی