
شما بر روی زمین افتاده اید…در اتاقی تاریک..همراه با یک در که باز می شود و در بالای آن نوری منتشر می شود.برمی خیزید..به اطراف نگاه می کنید..ظاهرا هیچ راهی به غیر از آن در, در آن اتاق وجود ندارد. پس بیایید با هم دستگیره ی آن در را بچرخانیم. شاید کسی منتظر ما باشد…شاید مجبوریم به وسط جهنم صفر کنیم…

فرار فایدهای ندارد! | نگاهی به محتوای Silent Hills P.T. Demo
پشت در
یک راهروی نسبتا باریک با چند چراغ در آن که به شدت گرافیک زیبای بازی را به رخ می کشند. جلو تر می روید. در سمت راست خود میزی را می بینید که یک ساعت دیجیتالی بر روی آن وجود دارد. جلو تر که می روید راهرو به سمت راست دور میزند و در همان جا در جهت مخالف میزی است که بر روی آن یک تلفن است. پیچ راهرو راهرویی دیگر را پدید می آورد. کمی جلو تر در سمت راست دری است که قفل است. جلو تر در سمت راست یک میز است که بر روی آن یک رادیو و یک عکس خانوادگی است و رادیو در حال تعریف کردن قتل وحشتناک یک خانواده به وسیله ی پدرشان است. درست در روبروی آن دری است که به نظر می آید در خروجی است ولی قفل است. مثل اینکه بازی فقط می خواهد فعلا مکان را نشان ما دهد. در امتداد راهرو دری باز است کمی پله خورده و به پایین می رود. در آنجا دری دیگر است. پس در را باز می کنیم.
راهروی دوم
عجیب است. خیلی عجیب. پشت در دقیقا همان راهرویی است که قبلا در آن بوده ایم. شما سعی می کنید که از همان در در انتهای راهرو فرار کنید…ولی آن در قفل است. ناکهان دری که در نزدیکی پیچ راهرو است از درون کوبیده می شود. دری که در انتهای راهرو است باز می شود. دوباره در را باز کرده و سعی بر فرار داریم.

فرار فایدهای ندارد! | نگاهی به محتوای Silent Hills P.T. Demo
راهروی سوم
باز هم به همان راهرو بر می خوریم. پس این را می دانیم که فرار فایده ای ندارد. ولی این همان راهرو نیست تغییراتی در آن ایجاد شده است. وقتی که سعی دارید درب کوبیده شده را باز کنید ناگهان به شدت و پیاپی دوباره کوبیده می شود. در باز است. به راهروی چهارم می رویم.

فرار فایدهای ندارد! | نگاهی به محتوای Silent Hills P.T. Demo
راهروی چهارم
در باز است. می خواهیم به راهروی بعدی برویم که ناگهان بسته می شود. درب کوبیده شده کمی باز می شود و صدای گریه ی یک بچه می آید. جلوتر می روید و می خواهید وارد آن شوید که ناگهان زنی با صورتی ترسناک از درون در را به سرعت می بندد. در انتهایی باز می شود. به راهروی بعدی می رویم.

فرار فایدهای ندارد! | نگاهی به محتوای Silent Hills P.T. Demo
راهروی پنجم
صدای گریه ی مردی را می شنوید. آن صدا را دنبال می کنید. در انتهای راهرو درست در جلوی درب خروجی کسی ایستاده است که صورتش را نمیتوان دید. جلوتر که می روید چراغ بالای سر او خاموش می شود و مثل اینکه راهی به جز رفتن به سمت او ندارید. به سمت او می روید. ناگهان چراغ روشن شده و هیچ کس در آن جا حضور ندارد. در باز است. به راهروی بعد می رویم.

فرار فایدهای ندارد! | نگاهی به محتوای Silent Hills P.T. Demo
راهروی ششم
در انتهای راهرو چراغ خاموش شده است و درب کوبیده شده به طور کامل باز میشود. به درون آن میرویم. چراغ قوه ای بر روی زمین افتاده است. آن را بر می داریم. آن اتاق یک حمام است. در اتاق بسته می شود. صدای گریه ی بچه دوباره به گوش می رسد. درون روشویی یک بچه است. ولی…او یک بچه ی انسان نیست. چیزی شبیه به آدم فضایی می ماند. صدای پا از پشت در به گوش میرسد و کسی می خواهد در را باز کند ولی مثل اینکه آن در قفل است. در ناگهان باز شده و به بیرون می رویم. کسی در آنجا نیست. درب انتهای راهرو باز است. به راهروی بعدی می رویم.
راهروی هفتم
راهرو فقط یک چراغ در ابتدا دارد. رادیو روشن است و میگوید. “به تلفن دست نزن…تو نمیتونی به شیر آب اعتماد کنی” در باز است به راهروی بعدی می رویم.
راهروی هشتم
به نظر می رسد تغییری ایجاد نشده است. ولی در قفل است. وقتی در حال قدم زدن در راهرو هستید ناگهان یک زن با صورتی ترسناک شما را خفه کرده و صدایی می آید که زن با چاقو دارد بدن شما را تکه و پاره می کند.

فرار فایدهای ندارد! | نگاهی به محتوای Silent Hills P.T. Demo
اتاق نخست
دوباره به اتاق نخست باز می گردیم و از روی زمین بلند می شویم. آیا بازی دوباره از آغاز شروع شده است؟ صبر کنید. ما هنوز چراغ قوه را داریم. در را باز می کنیم.
راهروی نهم
به نظر می آید همان راهرو است و تغییری در آن ایجاد نشده است. ولی در باز است. پس به راهروی بعدی می رویم.
راهروی دهم
در قفل است. رادیو صحبت می کند. “به پشت سرت نگاه کن” این جمله ما را می ترساند ولی هیچ خبری نیست. وقتی به عکس خانوادگی نگاه می کنید ناگهان چشم زن درون عکس سوراخ شده و از آن خون می چکد. در باز می شود. به راهروی بعدی می رویم. ولی صبر کنید. در بالای در نوشته ای نمایان شده است. “لیسا منو فراموش کن…یک هیولا درون منه”
راهروی یازدهم
صدای گریه ی بچه دوباره به گوش می رسد. در باز است. می خواهید به راهروی بعدی برویم که ناگهان چراغ جلوی درب خروجی بر روی زمین می افتد. به راهروی بعدی می رویم.
راهروی دوازدهم
درست بالای میزی که عکس خانوادگی بر روی آن وجود دارد چراغ قرمزی روشن است. جلو تر به جای چراغی که افتاده است یک شی جعبه مانند با یک طناب آویزان است که مثل اینکه درون آن یک بچه است. از جعبه پیاپی خون میریزد و رادیو صحبت می کند. “بعد از کشتن خوانوادش, خودش رو با شلنگی که توی گاراژ داشتن آویزون کرد”
راهروی سیزدهم
چراغ جلویی راهرو قرمز شده است. باز هم صدا گریه ی بچه می آید. جلو تر که می روید می بینید که در حمام باز است ولی چیزی در آنجا نیست. جعبه هنوز آویزان است و دیگر از آن خون نمی چکد. بچه درون جعبه است که به شدت تکان می خورد و جعبه را به این طرف و آن طرف پرتاب می کند. در باز است. به راهروی بعدی می رویم.
راهروی چهاردهم
همه چیز به همان شکل است. می خواهید به راهروی بعدی روید که موسیقی پخش می شود. این به این معنی است که به دردسر افتاده اید. ولی این طور نیست. ناگهان مردی با صدای بلند می خندد. به راهروی بعدی می رویم.

فرار فایدهای ندارد! | نگاهی به محتوای Silent Hills P.T. Demo
راهروی پانزدهم
جعبه دیگر نیست و به جای آن یک چراغ قرمز تاپ می خورد. رادیو با صدایی کلفت سخن می گوید ولی حرف های او مشخص نیست و با آهنگی همراه است. در باز است…به راهروی بعدی می رویم.

فرار فایدهای ندارد! | نگاهی به محتوای Silent Hills P.T. Demo
راهروی شانزدهم
چراغ جلویی خاموش است و چراغ های دیگر قرمز اند. تابلو ها متحرکند و عکس یک چشم را نشان می دهند. شما می توانید بدوید. ولی مثل اینکه راهرو تمامی ندارد. سوراخی را بر روی دیوار پیدا می کنید و از آن, آن طرف دیوار را می بینید. همان حمام است ولی چیزی دیده نمی شود. ولی صدایی می آید. کسی چاقویی را در گلوی یک زن فرو می کند. داخل حمام می شوید. چیزی در آن نیست. آن بچه که در روشویی بوده است شروع به صحبت کردن می کند. به انتهای راهرو نزدیک می شوید. تاریک است. به راهروی بعدی می رویم.
راهروی هفدهم
همه چیز عادی است. مثل راهروی اول. در قفل است. در حمام باز شده و خبری از چراغ قوه نیست.کنار در خروجی روی دیوار نوشته ای نمایان شده است. “من می تونم بشنوم که منو داره از جهنم صدا میزنه”. ناگهان صفحه ی شما چند پرش می کند و کسی با صدایی کلفت عددی را تکرار می کند. “۳۰۴۸۶۳″ بازی ارور هایی می دهد. بعضی ها فکر می کنند این اررور ها واقعی است. ولی نه جزیی از بازی است.
دوباره اتاق نخست
از روی زمین بلند شده و در را باز میکنیم.
راهروی هجدهم
همه جا تاریک است و شما چراغ قوه دارید. صدای زنگ ساعت می آید. و دوباره صدای گریه ی یک مرد. آن صدا را دنبال کنید. جنازه ی زنی که شما را کشته بود در پشت شیشه ی پنجره در حال لرزیدن است.

فرار فایدهای ندارد! | نگاهی به محتوای Silent Hills P.T. Demo
آن زن پی در پی درون راهرو ظاهر می شود و می لرزد و صدای گریه ی یک مرد را از خود می دهد و اگر سمت آن بروید ناگهان به سمت شما می آید و از شما رد شده و باعث اذیت شدن و ترسیدن شما خواهد شد.

فرار فایدهای ندارد! | نگاهی به محتوای Silent Hills P.T. Demo
حال باید به دنبال تکه های یک عکس که درون یک قاب عکس است و به تازگی نمایان شده است بگردید. حتی اگر به راهروی بعدی بروید باز هم در همان راهرو هستید که نکته عجیبی محسوب میشود. به راهرو های بعدی که بروید رنگ چراغ قوه ی شما به سبز و قرمز تغییر می کند. البته ممکن است در این راه آن زن دوباره به شما حمله کند. بعد از تکمیل کردن عکس, می فهمید که نوشته ای روی آن است.”صدای من رو میتونی بشنویش؟ این امضا رو می تونی بخونیش؟ من برای همیشه صبر خواهم کرد اگر تو فقط به سوی من بیای.” صدای خنده ی بچه میاید و تلفن زنگ می خورد کسی از پشت تلفن می گویید.”تو انتخاب شدی”

فرار فایدهای ندارد! | نگاهی به محتوای Silent Hills P.T. Demo
بیرون از جهنم
راهروی دیگری وجود ندارد. رادیو سخن می گوید.”پدر مثل یک چنگک بود. هر روز به یک نوع ثابت غذا می خورد, مثل هم لباس می پوشید, جلوی یک بازی ثابت می نشست. آره اون فقط یه آدم ثابت و معمولی بود. ولی یک روز, اون رفت و همه ی ما رو کشت. اون حتی نمیتونست ریشه ی کارایی که کرده بود باشه. من شاکی نبودم. به هر حال من داشتم از کسالت می مردم. ولی چی حدث میزنی؟ من برمیگردم و دارم اسباب بازی های جدیدم رو با خودم میارم” شخص اول بازی در خیابان قدم زده و صدایی می شنود. به عقب نگاه کرده و دمو با معرفی شرکت های سازنده و خود بازی تمام می شود.

فرار فایدهای ندارد! | نگاهی به محتوای Silent Hills P.T. Demo
P.T در چند خط کوتاه!
با این که P.T صرفا یک دموست منتهی گرافیک آن از خیلی از عناوین نسل هشتمی منتشر شده، چشم نوازتر است! شاید بعضی ها فکر کنند که دارند فیلم سینمایی می بینند ولی این تنها یک بازی معمولیست که فردی مثل هیدئو کوجیما آن را ساخته؛ به طور که کافی است کمی راه بروید و انعکاس نور ها را بر روی زمین ودیوار ببینید که به شکلخیره کننده ای کار شدهاند. نور پردازی و جزئیات آن هم فوق العاده هستند پس منتظر یک دموی کاملا بی نقص و پر جزئیات باشید. جزئیاتی که از سوسک هایی که بر روی زمین راه می رود شروع شده و به خیلی چیزهای دیگر ختم میشود. این بازی فقط یک دمو محسوب میشود و شاهد اِلمانهای خاصی در گیم پلی آن نیستیم. کوجیما هدفش فقط ترساندن شما بوده و میخواسته از شما زهرچشم بگیرد. فقط همین! هر صدایی را که در این بازی بـشنوید باعث سیخ شدن موهای بدن شما خواهد شد! از صدای گریه ی مردی که از جنازه ی زن منتشر می شود بگیرید تا صدای رادیو و صدای مردی که یک عدد را تکرار میکند.
اگر می خواهید در حد جنون بترسید, Silent Hills بهترین گزینه خواهد بود. حتی دموی آن. باید بگویم این بازی به قدری جزییات ترسناک دارد که شاید خیلی از آنها از قلم افتاده باشد. احتمال این که روایت بنده ۱۸۰ درجه با چیزی که شما از بازی دیدید متفاوت باشد خیلی زیاد است. در طول بازی یک چیز به وضوح معلوم بود و آن هم احتملا به گفته های رادیو مرتبط است. وقتی که رادیو می گوید “اون خودشو با شلنگی که در گاراژ داشتن آویزون کرد” شما جعبه ای خون آلود می بینید که از سقف با طنابی آویزان شده است. اتفاقاتی نیز در این بین می افتد و داستانی را ایجاد می کند که ما از آن بی خبریم. علاوه بر این شاهد و ناظر صدای گریه ی بچه از درون حمام و از بعد صدای گریه یک زن وبعد ترک کردن حمام توسط آن زن هستیم. به طور کلی معلوم نیست پشت پرده ی این بازی چه می گذرد. همه این ها شاید لیاقت نمره ی ۱۰ را داشته باشند. راستش من که هیچ اشکال و ضعفی در این بازی ندیدم. ایده ی این بازی فوق العاده بود و البته هنوز هم هست. شاید بهترین توصیف در مورد P.T این باشد که این بازی مانند یک باتلاق عمل می کند. هر چه که می خواهید از تاریکی و موجودات و ترس فرار کنید اوضاع بدتر و بدتر می شود. پس فرار فایده ای ندارد…
پایان – با تشکر از علی کردآبادی…